![]() |
![]() |
|
ترجمه : غلامعلی کشانی- آبان ١٣٧٨تعبير نافرمانی مدنی برای اولين بار از سوی هانری دیوید ثورو در مقاله ای به همين نامبکار برده شد . این مقاله در آمریکای قرن ١٩ نوشته شد.نافرمانیمدنی وسيله ای برای انقلاب بمعنی براندازی نيست، اما ابزاری اصلاح طلبانه و محدودکننده ی قدرت بی حد و حصر ماشين حکومتی بمنظور عادلانه تر کردن آن است که بهتعبير ثورو این خود بمعنی انقلابی واقعی است. نافرمانی به کسب قدرت نمی اندیشد، ودر عوض بيشتر با اخلاق، وجدان فردی و آزادی فرد مستقل تَ فر د یافته سر و کار دارد.نافرمانی مدنی برخلاف انقلاب که متعلق به نااميدشدگان از ایجاد تغيير تحميلی یا ارادیدر خصلت های حریف و " آن دیگر"ی (و به تعبير انقلابيون، دشمن) است، فراخوانیاست خطاب به اميدوارترین جان ها و روح های یک ملت، تا با پاسخ به ندای وجدان و عملمستقيم، به اصلاح شرایط و تغيير رفتار حریف (چه بخواهد یا نخواهد) اقدام کنند و در صورتعدم موفقيت، حداقل، وجدان تفرد یافته ی خود را زنده نگاه دارند. نافرمانی مدنی درخدمت منافع حکومت و بقای مثبت آن ا س ت ، ام ا ب ا ت ا ی ي د ر ف ت ا ر ع ا د لا ن ه آ ن و ه م ز م ا ن ب ا ر د عملی اعمال ستمگرانه ی حاکميت.کوتاه سخن اینکه: نافرمانی مدنی از جنس گفتگوست و آشتی، و نه از جنس قهر و نفرت.لذا فرصتی است مغتنم برای بقا و ارتقاء کيفی حاکميت، تا به گفتگویی برابر با رعایا (یاشهروندان) خود بپردازد، گفتگویی که در اثر دوری حاکميت از ولی نعمتان خود، مدت ها بهتعویق افتاده است. لذا قبل از هر کس و هر نهادی، این حاکميت است که می باید م شو قو خواهان رواج آن باشد تا بقایش تضمين و منافع شهروندانش نيز تامين گردد.
|
||
+
نوشته شده در ۱۳۸۸/۱۲/۰۶ساعت توسط گفتمان توسعه
|
|