ذكر يك داستان خالي از لطف نيست.

       روستائي بود كه مردم اين روستا تحت هيچ شرايطي با يكديگر اختلاف نداشتند وسياست مداري گذرش به اين روستا مي خورد.در همان ساعات اوليه متوجه موضوع شده ودر صدد بر مي آيد با ايجاد اختلاف مانع ادامه اتحاد اهالي شود.با توجه به همبستگي شديد اهالي كار سخت ودشواري داشت.او سياست را در برنامه خود قرار مي دهد.ابتدا با كدخدا گفتگو مي كندوبا او شرط مي بندد كه توان ايجاد اختلاف را دارد.از آنجايي كه كدخدا نيز به اهالي اعتماد داشت شرط را قبول مي كند.

      روز بعد باهماهنگي كدخدا تمام اهالي را در ميدان روستا جمع ميكنند.سياست مدار ابتدا شروع به تعريف وتمجيد از اتحاد اهالي كرد ومردم اين روستا را مردماني پاك ونجيب معرفي نمود وسپس از حاضران خواست تا 2 گروه مجزا را تشكيل دهند. درهمان ابتداي كار با مخالفت شديد اهالي مواجه شد كه زير بار نرفتند.نهايتاً با صحبتهاي زياد واينكه اين كار فقط براي چند ساعت انجام مي شود اهالي راضي شدند تا به 2 گروه مساوي تقسيم شوند.اما  همان ابتداي كارزمينه لازم را براي ميهمان فراهم نمود.اهالي 2 دسته را پيش رو داشتند.در يكي از گروهها كدخدا بود ودرگروه ديگراربابشان.باتوجه به اينكه آنها نان خود را ازارباب مي خوردند وكدخدا فقط نقش بزرگ روستا براي حل وفصل اختلافات وارشاد اهالي را بعهده داشت اكثر اهالي طالب بودند كه در گروه ارباب قرار گيرند به همين خاطر گروه كدخدا تعداد بسيار كمي را در خود جاي داده بود.سياست مدار روزنه اميد را در موفقيت يافت. خلاصه هرچه سعي كردند  2 گروه مساوي تشكيل نشد وگروه ارباب اكثريت را تشكيل داد.ميهمان كار قرعه كشي را انجام داد وقرعه چنين شد كه گروه كدخدا 10 روز تمام كارهاي كشاورزي گروه ارباب را انجام دهد.اما گروه كدخدا زير بار نرفت وادعاكردند كه تعداد گروه دوم بسيار زيادتر از گروه اول است واين انصاف نيست از سوي ديگر هم گروه ارباب اعتراض كرد كه روش كار را قبول ندارند چون تعداد گروه مقابل اندك است وميزان كاري كه قرار است آنها انجام دهند با ميزان كاري كه گروه ارباب انجام خواهد داد قابل قياس نيست.بحثها بالا گرفت وهر 2 گروه شروع به ناسزا گفتن كردند ونهايتاً بينشان درگيري پيش آمد.گروه ارباب هرچه مي توانستند از زور وقدرت استفاده كردند وگروه كدخدا را كتك كاري كردند.اين داستان ادامه دارد......

       كد خدا هم كتك خورد وهم شرط را باخت.نكته اصلي اينجاست كه ديگر اين روستا روي اتحاد را نديد وكدخدا نتوانست مانند سابق كدخدايي كند.