تاک تيک].jpg

نگاههای ساده لوحانه به طرح هدفمند سازی
اولين وبلاگ انتقادي تاکستان( هر شهروند یک ایده  ،  یک شهر ایده آل )

      نظرات ساده لوحانه نسبت به طرح هدفمندسازي يارانه ها

 

       بحث هدفمند سازي يارانه ها كه در ميان مردم تعبير به حذف يارانه ها مي شود عليرغم گذشت چند سال هنوز نتوانسته معني واقعي خود را نمايان سازد ومردم در ابهام نتايج واهداف اجراي اين طرح بسر مي برند.البته مخالفت شخصيتها وگروههاي سياسي وظهور تبعات قبل از اجراي طرح نيز تاثير بسزايي در نگراني موجود دارد وشرايط را براي تاثير گزاري مخالفان فراهم نموده.مي توان ادعانمود كه سخنراني ها-جلسات ودل مشغولي هاي بيش از حد مسولان نيز بيشتر حول همين مقوله بوده وتاثيرات آن در بخشهاي مختلف سياسي واقتصادي كاملاً محسوس است.البته نمي توان مدعي ركود در بخشهاي فوق بود اما اين احتمال وجود دارد كه با اجرايي شدن طرح شاهد نوساناتي در بخش اقتصاد وروابط خارجي باشيم كه بدليل تغيير اساسي در وضعيت اقتصادي امري طبيعي است.

     با توجه به وجود مخالفان خارجي ورقباي سياسي داخلي به راه انداختن ساز وكرنا وتعيين زمان اجرايي شدن طرح وهمچنين تغيير زمان اجراي طرح خود از جمله عوامل ايجاد بدبيني ها بشمار مي رود.بياد داريم زماني را كه حتي دكمه پيراهن  وكاشي وآهن وگوشت وپنير و دهها قلم كالاي ديگر بصورت يارانه اي در بين مردم توزيع ميشدند و بدون آنكه جو رواني خاصي در جامعه ايجاد شود كم كم از چرخه توزيع خارج وبصورت آزاد توزيع مي شوند.حال آنكه بيشترين دغدغه مردم نيز تامين مايحتاج ضروري نظير نان –روغن –قند وشكر وبرنج است .ازسوي ديگر تعيين زمان اجرايي شدن طرح ميتواند توجه فعالان عرصه اقتصاد وحتي كشورهاي خارجي را نيز به خود جلب نموده وآنها را آماده تحركات تخريبي نمايد.سرمايه داران باهدف سود بيشتر وكشورهاي بيگانه با هدف(تخيلي) ضربه زدن به انقلاب.مسولان نظام نيز جهت جلوگيري از اينگونه اقدامات زمان اجرايي شدن طرح را چند بار به تعويق انداخته اند ولي ممكن است كه مردم(عوام) ناتواني دولت را دليل تعويق قلمداد نمايند.عده اي نيز با استناد به طرح سهام عدالت كه باوجود گذشت چند سال هنوز 80 درصد نتوانسته اند سود اين سهام را دريافت نمايند مدعي احتمال شكست هستند.

      با توجه به مقاومتهاي زمان طرح اوليه ونفوذ مخالفان طرح در بين مردم اكنون كه اين طرح به قانون تبديل شده است همگان بالاجبار مطيع قانون بوده ونبايد به خود اجازه دهند كه موجبات تشويش اذهان عمومي را فراهم نمايند.اما نكته اين است كه در گذشته فرصت كافي براي مانور تبليغاتي وجود داشته وبخشي از تفكرات مخالفان در بدنه جامعه نفوذ كرده وحال اين خود مردم هستند كه در هرمجلس ومحفلي به تحليل آثار مثبت ومنفي طرح مي پردازند.در ميان مخالفان هم چهره هاي اصولگرا وهم اصلاح طلب بچشم ميخورد كه هر طيف ديدگاه ودليل خاصي براي مخالفت خود بيان ميكنند.

 اصولگرايان سنتي:

        به دنبال تحقق ايده ونظر خود هستند تا قدرت تصميم گيري وتصميم سازي خود را تقويت كنند.به نظر مي رسد كه در اين جريان قدرت تفكر اقتصادي ضعيف تر از تفكرات سياسي ومذهبي باشد.راستهاي سنتي اعتقاد دارند كه شخصيتهاي جريان رقيب اكثراًسرمايه دارند  واجراي اين طرح ميتواند پيكره .......راستهاي سنتي كه تجربه سن وسال بالا را نيز به خود متصل دارند در برخي موارد نيز با تكنولوژي مخالفند اما هرگز اين مخالفت را بروز نداده اند.با توجه به اينكه ديدگاه اين جريان همان ديدگاهي است كه قبل از انقلاب داشته اند اكثرنيز موافق اجراي طرح هدفمند سازي يارانه ها هستند.

اصولگرايان نوبنياد:

      اين اصولگرايان كه نسل جديد را تشكيل ميدهند حد واسط بين اصولگرايان سنتي واصولگرايان مذهبي بوده ومديريت سياسي بمراتب بالاتري را نسبت به 2 گروه اشاره شده دارند.نوبنيادها در كنار عمل به شريعت سعي ميكنند تا سياست را نيز پيشه خود قرار دهند وبتوانند مديريت بخش عظيمي از كشور را نيز بعهده بگيرند.موافقت يا مخالفت اين جريان با يك طرح ولايحه مستلزم تاثير آن در آينده جريان است.نوبنيادها حداكثر دقت را براي حفظ موقعيت صرف واز اشتباه وخطر پرهيز ميكنند.تعدادي از شخصيتهاي اين جريان بدليل نزديكي با اصولگرايان سنتي موافق نظر آنها پيش ميروند ولي بنظر مي رسد كه تعداد قابل توجهي نيز مخالف طرح هستند.آنها اعتقاد دارند كه اجراي طرح هدفمند سازي توسط دولت اصولگرا ميتواند موجبات تضعيف جريان بزرگ اصولگرا را فراهم نموده فرصت ظهور دوباره اصلاح طلبان را فراهم نمايد.آنها يكي از دلايل پيروزي خود در انتخابات دهم را عدم اجراي طرح ميدانند.نوبنيادها بر اين باورند كه زمان باقي مانده دولت محدود است وقطعاً تا ماهها شاهد تبعات اجراي طرح در ميان اقشار جامعه خواهند بود واحتمالاًموفقيت طرح نيز با ابتداي  زمان روي كار آمدن دولت يازدهم مصادف خواهد بود كه احتمالاً دولتي ميانه رو خواهد بود.

حاميان دولت:

      اين گروه كه عدالت را سرلوحه اقدامات خويش ميدانند ودرجهت برقراري عدالت ممكن است كه فروع ديگر را در درجات بعدي قرار دهند از جمله طراحان ومدافعان اصلي طرح هدفمند سازي بشمار مي روند.آنها ميزان استفاده ثروتمندان از يارانه (بخش سوخت وانرژي)را چندين برابر اقشار ديگر ميدانندواعتقاد دارند كه در شرايط فعلي  يارانه  به معني تقديم بيت المال به اقشار غني .حاميان دولت اجراي اين طرح را انقلابي در انقلاب اسلامي معرفي ورانت خواري وسوء استفاده هاي كلان را متوجه شرايط كنوني پرداخت يارانه ها قلمداد ميكنند.آنها معتقدند كه در شرايط فعلي دولت تصميم ميگيرد كه مردم چگونه زندگي كنند ودر صورت اجراي طرح اين خود مردمند كه تصميم ميگيرند.حاميان دولت تحت هرشرايطي مطيع تصميمات دولتند ولي بدليل نداشتن سابقه مديريت اجرايي در گذشته ناشناخته باقي مانده اند وشايدهمين امرموجب شده تا در مقايسه با راستهاي سنتي ومذهبي از اعتماد كمتري نيز بين مردم برخوردار باشند.

اصلاح طلبان:

      مخالفت اصلاح طلبان با اين طرح شايد در ابتدا ذهن ما را متوجه انتقاد از رقيب كند ومثبت ومنفي بودن آن را ملاك كار قرار ندهد اما نبايد غافل بود كه اصلاح طلبان از تيم اقتصادي قدرتمندي برخورداربوده ونيروهاي علمي وروشنفكر زيادي را در خود نهفته وآشكار دارد.مهمترين برنامه آنها نيز پيش برد اهداف اقتصادي است وموارد ديگر در رتبه هاي بعدي قرار دارند.اصلاح طلبان بر اين باورند كه شكست سنگيني در پس پرده اين طرح قرار گرفته .نگراني مهم اين جريان ناتواني شان در كنترل وبهبود وضعيت اقتصادي در صورت سكانداري قوه مجريه در آينده وخوشحالي شان اقبال مجدد عموم مردم به اين جريان و وجود بهانه مخالفت با طرح در زمان مطرح شدن است كه در صورت ناتواني ميتواند توجيه مناسبي باشد.اين جريان معتقد است كه درصورت حدوث بحران در بخشهاي مختلف دولت موظف است تا از طريق تزريق اعتبارات قابل ملاحظه پيش بيني نشده نسبت به رفع بحران اقدام نمايد كه هزينه بسياري را براي جامعه رقم خواهد زد.

اصلاح طلبان يكي از دلايل اصلي مخالفت خود با طرح هدفمندسازي را نبود ضمانت براي استمرار پرداخت نقدي وعدم تعيين ميزان واقعي سهم هر ايراني ذكر وطرح را فاقد برنامه مدون وبودجه قابل پيش بيني مي دانند.يكي ديگر از ايرادات اصلاح طلبان نيز نبود ضمانت اجراعي لازم براي دولت  از حيث تامين كالا ونظارت بر ميزان توليد داخل و واردات كالاهاي خاص است.آنها دغدغه افزايش فراتر از انتظاري را دارند ونگران خصوصي شدن بخش توليد وتوزيع را موجب احتمال سوء استفاده ميدانند.حال آنكه اگر در مواقع بحران دولت وارد ميدان شود هم با قانونwto منافات دارد وهم هزينه بسياري را بر دولت تحميل ميكند وهم دولت را مجبور به برقراري اجباري روابط با برخي كشورهاي خارجي.همچنين اين پيش بيني نيز وجود دارد كه بدليل افزايش قيمتها شاهد ورود كالاهاي بي كيفيت با قيمت پايين تر كه ميتواند بخش عظيمي از جامعه را در اختيار خود قرار دهدباشيم كه اولاً اعتراض توليدكنندگان را در پي خواهد داشت وثانياً اقشار ضعيف را بسوي نهادهاي حمايتي سوق خواهد داد ودولت وظيفه اي جز حمايت را نخواهد داشت.

       پرداخت نقدي يارانه ها ميتواند تغييرات بسياري را در فرهنگ وعادات مردم و بالطبع بحثهاي منفي را بخشهاي تغذيه-تحصيل-بهداشت واشتغال ايجاد نمايد.

       درحال حاضر اقشار موافق جامعه كساني هستند كه در مقابل خود فقط ثروتمندان را مي بينند وفكر مينند كه با اجراي اين طرح از ميزان ثروتشان كاسته خواهد شد.نگاه دوم موافقان نيز صرفاًبه مبلغ پول نقدي است كه قرار است در حسابشان واريز شود وفعلاً اين قشر متوجه افزايش قيمت(حذف يارانه از كالا وخدمات )نيستند وفكر ميكنند كه بر درآمدشان افزوده مي شود.از سوي ديگر برخي ثروتمندان نيز خواهان تفاوت ظاهري بين فقير وغني از نظر ظاهري هستند.آنها در خود توان خريد را حتي به قيمت 3 برابر فعلي را ميبينند ودوست دارند تا قيمت انرژي به اندازه اي افزايش يابد كه ديگر هر كسي توان سوار شدن بر خودروهاي گران قيمت ومسافرت را نداشته باشد .در اين ميان فعلاً قشر متوسط جامعه احتمال مي دهند كه نتوانند تناسب لازم بين دخل وخرج برقرار نمايند.اين قشر كه اكثراً تك درآمد هستند بيشترين نگراني را از حيث تامين ابتدايي ترين اقلام دارند.زمزمه پرداخت نقدي 20 الي 30 هزار تومان به هر ايراني بر نگراني اين قشر افزوده چراكه همكنون حداقل مبلغ يارانه اختصاصي(فقط) به خدمات برق-گاز-آب ونان در هر دوره رقمي بين 40 الي 80 هزار تومان است .آنها موافق كاهش ميزان استفاده ثروتمندان از يارانه هستند اما اعقاد دارند منفعتي  عايد فقرا نمي شود.

      يكي از پيشنهادهاي اين قشر نيز اين بود كه دولت بجاي اين طرح اقدام به تعريف وشارژ ميزان مصرف مجاز خدمات وكالاها نمايد ودر صورتي كه مصرف فراتر از حد مجاز شد شارژ آزاد توسط خانوارها خريداري گردد.

                                                            

همكنون دولتمردان براي اجرايي شدن طرح طلايي هدفمند سازي بايد اين موارد را نيز مد نظر داشته باشند:

1-مقاومت فعالان اقتصادي كه با اجراي طرح متضرر مي شوند.

2-افزايش قيمت مواد اوليه وكالاهاي وارداتي توسط كشورهاي خارجي

3-شانه خالي كردن برخي مسئولان رده هاي پايين دست از سختي هاي اجراء

4-محدود كردن مصرف بجاي صرفه جويي

5-افزايش مددجويان تحت حمايت نهادهاي حمايتي

6-كمرنگ شدن روابط اجتماعي

7-ورود كالاهاي نامرغوب وتهديد توليد داخلي

 پيش بينيها

1-     سال اول بجهت بدون برنامه بودن خانواده ها قدري مشكل

2-سال دوم قيمتها سير صعودي مي گيرندوتا خط قرمز توان خريد پيش مي روند

3-از سال سوم قيمتها واقعي تر وخانواده ها مي توانند بين دخل وخرج تناسب لازم را برقرار نمايند

4-سال چهارم كاهش قيمت وسيقل ريل اقتصادي جامعه كه اقشار جامعه حتي در صورت عدم پرداخت نقدي يارانه ها نيز توان زندگي بي دغدغه را خواهند داشت

  اميد است تا ضمن واقع بيني مسئولان محترم نسبت به موضوع تمامي گروههاي سياسي وشخصيتها نيز به اجراي موفق اين طرح كمك نمايند

 

 

+ نوشته شده در  ۱۳۸۹/۰۵/۲۰ساعت   توسط گفتمان توسعه  |