![]() |
![]() |
|
سالهای گذشته و در شامگاه آخرین سه شنبه سال ، مردم با روشن کردن کاه و کلش از روی آنها میپریدند و مردم هر منطقه اشعار بومی خود را با مضمون مشترک می خواندند: « زردی من از تو و سرخی تو از من» رسمی که امروزه به فراموشی سپرده شده و جای خود را به ترقههای ناهنجار و بمبهای آتشزا و پر سر و صدا و حادثهآفرین داده و به ندرت رسمهای قدیمی از جمله نوروز خوانی ، بازی تخم مرغ ، پختن رشته پلو ، داستان سرایی بزرگان ، خوردن انگور نگهداری شده به روش سنتی و... خبری هست!! کافیست لحظه ای فکر کنیم به خاطر مادری که پس از سالها باردار شده ، به خاطر تپش قلب زن و مردی که ممکن است بخاطر خوشحالی ما متوقف شود ، به یاد خانواده ای که شب با شکم گرسنه و چشم اشکبار سر بر بالین گذاشته اند ، به یاد خانواده ای که امسال جای خالی جوان خود را احساس میکنند ، به یاد شهداء و جانبازانی که در میان حملات شیمیایی و آتش انفجار رژیم بعث سوختند ، به یاد کودکان و نوجوانانی که بخاطر لحظه ای سهل انگاری یک عمر باید چهره سوخته و اندام معلول خود را تحمل کنند ، بخاطر حفظ محیط زیست و اموال عمومی و به یاد آتشنشانان شهید....
|
||
+
نوشته شده در ۱۳۹۵/۱۲/۱۰ساعت توسط گفتمان توسعه
|
|