تاک تيک].jpg

توسعه تاکستان _ تاک تیک حضور | اسفند ۱۳۸۸
اولين وبلاگ انتقادي تاکستان( هر شهروند یک ایده  ،  یک شهر ایده آل )
 

 

جبران خلیل جبران

مه 1913

يک انسان می تواند آزاد باشد ، بی بزرگ بودن ، اما هيچ انسانی نمی تواند بزرگ باشد ، بی آزاد بودن .

اکتبر 191

آنچه که روح می اندیشد اغلب برای انسانی که روحی دارد ناشناخته است.ما قطعا عظیم تر از آنیم که می اندیشیم

مه 1924

 درختان شکوفه می زدند ، پرندگان نغمه می سرود ند سبزه ها نمناک بودند و ناگهان من خود درختان و گل ها و پرندگان و سبزه ها بودم و ديگر هيچ " منی " نبود

+ نوشته شده در  ۱۳۸۸/۱۲/۰۶ساعت   توسط گفتمان توسعه 

 

زني از خانه بيرون آمد و سه پيرمرد را با ريش هاي بلند جلوي در ديد.

به آنها گفت: « من شما را نمي شناسم ولي فکر مي کنم گرسنه باشيد، بفرمائيد داخل تا چيزي براي خوردن به شما بدهم.»

آنها پرسيدند:« آيا شوهرتان خانه است؟»

زن گفت: « نه، او به دنبال کاري بيرون از خانه رفته.»

آنها گفتند: « پس ما نمي توانيم وارد شويم.»

عصر وقتي شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را براي او تعريف کرد.

شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائيد داخل.»

زن بيرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمي شويم.»

زن با تعجب پرسيد: « چرا!؟» يکي از پيرمردها به ديگري اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پيرمرد ديگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقيت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنيد که کدام يک از ما وارد خانه شما شويم.»

زن پيش شوهرش برگشت و ماجرا را تعريف کرد. شوهر گفت:« چه خوب، ثروت را دعوت کنيم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولي همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقيت را دعوت نکنيم؟»
عروس خانه که سخنان آنها را مي شنيد، پيشنهاد کرد:« بگذاريد عشق را دعوت کنيم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»

مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بيرون رفت و گفت:« کدام يک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»

عشق بلند شد و ثروت و موفقيت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسيد:« شما ديگر چرا مي آييد؟»

پيرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت يا موفقيت را دعوت مي کرديد، بقيه نمي آمدند ولي هرجا که عشق است ثروت و موفقيت هم هست! »

+ نوشته شده در  ۱۳۸۸/۱۲/۰۵ساعت   توسط گفتمان توسعه  |